تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

سلام جوجو ها حالتون چطوره . دیشب که بازم ناقلا بازی در آوردین  تا ساعت دو و نیم شب بيدار بودين نازنازیا چرا برنامه خوابتون انقدر به هم ریخته بهم بگین چیکار کنم؟....!   امروز به خاطر یک ماموریت اداری من و خاله نیکی(مامان آرشيدا ) که همکارمه رفتیم اهواز بعد از انجام کارامون رفتیم کمی برای خودمون خرید کنیم ولی حدس بزنید از کجا سر در آوردیم بلللللللله فروشگاه لباس بچه و تا تونستيم براتون لباس خريديم. با اينكه هزاران بار با خودمون قرار گذاشتيم ديگه لباس نخريم  تا لباسايي كه دارين بپوشين ولي برامون درس عبرت نميشه كه ما خودمون بيشتر از بچه هامون ذوق زده ميشيم. البته فكر كنم همه مامانا همينط...

سلام گلاي من حالتون چطوره نازنينا.الهي فداتون بشم روز به روز عسلي تر ميشين .آخ خداجون مرسي به خاطر اين فرشته هاي كوچولوي خواستني كه شدن چشم و چراغ خونه ما                                  خبر خبر خبر : امروز دندون دوم باربدي اومد.طفلكم خيلي اذيت شده يعني هر دوشون به خاطر درد لثه ها خيلي خيلي اذيت شدن. الهي هر چه زودتر دندوناتون بياد و يه خورده راحت بشيد. جوجه ها ديشب حسابي فضولي كردين و آتيش سوزوندين تا ساعت يك و نيم شب كه بالاخره خوابيدين.نه مثل اينه ساعت خوابتو...

سلام                                                                             تارا گلی و باربد پسر حالتون خوبه ؟ دماغتون چاقه ؟ اوضاع به کامه ؟ چه خبرا ؟ ناقلاها صبحا تا ٩ و ١٠ می خوابین ظهر که من اومدم سرحالین بازی می کنین تو سر و کله هم می زنین. عصر دوباره می خ...

سلام!! من خاله جونتونم. امروز از ماماني اجازه گرفتم و به جاش براتون مطلب نوشتم خيلي وروجكين. مي دونستين؟ تارا خانم كه من هر وقت پاي كامپيوتر ميشينم مياد از پاچه شلوارم اويزون مي شه و اظهار محبتن ميكنه با تفي كردن لباسم و ابوووووو مي گه!!!! امروز نيمه شعبانه و تعطيله اما من سر كار بودم (آله جونم ها نه ماماني) وقتي اومدم دو تايي تون خواب بودين خواستم بيدارتون كنم ماماني گفت نه تازه خوابيدن. نگاتون كردم و رفتم لباس عوض كنم كه يهو تارا خانمي چهار دست و پا از اون اتاق سرك كشيد تو اتاق من بغلش كردم و كمي چلوندمش عاشق اين كاره (البته از نظر من)   باربدي مي دوني تو اسب تك شاخ خاله اي؟؟؟؟ (به خاطر اين كه يه دندونه كوچك...

سلام عزیزای دلم خوبین خوشین سلامتین؟امیدوارم روزی که این یادداشتا رو می خونید از وبلاگتون راضی باشیدو اگه خواستین بهترش کنید و یا ادامه اش بدین. جونم براتون بگه ماشالا روز بروز فضولتر میشین. اشتهاتون خیلی خوبه مثل بعض از بچه ها بدغذا نیستین و این مایه خوشحالیه حتی قطره های بدمزتون رو با اشتها می خورین ( آهن. مولتی ویتامین و زینکوویت ) باربد بلا موقع غذا خوردن با اشتهاست و غذاشو تا آخر می خوره وقتی هم سیر شد محاله چیزی بخوره لباشو محکم رو هم فشار میده تاراخانم مثل گنجشکا کمی می خوره بعد میره فضولی می کنه تا هضمش کنه دوباره میاد البته وقتی خیلی گرسنشه اونم کامل غذا می خوره. شما ها الان سوپ با ترکیبات مختلف سرلاک با مزه های مخ...

سلام به عزیزای دلم.  گلای من اولین روز ٩ ماهگی مبارکتون باشه ایشالا همیشه سلامت باشید.                                        امروز صبح مامان جون اومد پیشتون منم با خیال راحت رفتم اداره . امروز خیلی بچه های گلی بودین. اصلا مامان جونو اذیت نکردین. الهی قربونتون برم دیگه حسابی ورجه وورجه  می کنید. سراغ همه چی میرین از روزنامه و کتاب گرفته تا تلفن و کنترل تلویزیون و سایر لوازم بزرگونه. خوشگلای من چند روز پیش میله عروسکای ملودی ت...

.سلام به نفسام حالتون چطوره ؟ هشت ماهگیتون مبارک باشه قند عسلام. انشالا همیشه سلامت و تندرست باشید جوونه های زندگی. تمام شیرینی های این دنیا رو براتون آرزو می کنم و امیدوارم تلخی ها و زشتی های این زندگی هیچگاه تلخکامتون نکنه                                             به مناسبت این ماهگرد فرخنده آقاي باربد خان از ديروز مي فرمايند : ددد ددد ددد . ايشون الان سر پاي من نشستن و مي خوان با دستاي كوچولوشون به دكمه هاي كي...

سلام                                                         حالتون چطوره ؟ امروز مامان جون کمرش درد می کرد نتونست بیاد . در نتیجه شما دو تا موندین پیش بابایی ( مجبور شد بمونه خونه ).قربونتون برم بچه های گلی بودین. بابایی رو اذیت نکردین و کلی باهم بازی کردین. ظهر با مامان جون صحبت کردم تا حالشو بپرسم. گفت امروز دلم خیلی برا بچه ها تنگ شده بود. نزدیک بوده ساعت ١٠...

سلام به نی نی فرشته ها                                                               حالتون چطوره ؟ یکی دو روزه براتون مطلبی ننوشتم باید ببخشید . اینترنت تو اداره یکی دو روزی قطع بود.تو خونه هم که فرصت نداشتم.                      ...

سلام شیطونکا                                              حالتون چطوره ؟ ماشالا به جونتون دشب حسابی فضولی کردین ها .           تارا بعد از ظهر خوابید تا ساعت ١١ بعدش شروع کرد به شطونی و ورجه وورجه کردن ولی طفلکم انگار کمی سرما خورده بود مدام نق و نوق می کرد و گریه بهش قطره و شربت دادم. حدود ١٢ خوابید .        با...